تکه ابر انتظار
در آسمانی که به وسعت
فاصله هامان
پراکنده ام،
تکه ابری گمگشته و سرگردان
از جنس انتظار
مدهوش و سرخوش
به دنبال یافتن
مسیری است
تا راه دور من تا تو را
نزدیکتر کند
دریغ و افسوس که بی خبر است
از سرگشتی اش در دل من
و از فاصله ای که
به وسعت دلهامان است .
بی خبر است
از سفرش میان دو هیچ
دو پوچ بی منزل
و خوابی سراسر وهم و تردید
افسوس به حال این تکه ابر
که همسفر گشته با من
نه با من ، با قلب من
دردا و دریغا از سرگشتی
من و همسفرم
دردا که این مسیر و درد را درمانی نیست .
و همچنان من و تکه ابر انتظار
تنها و سرگردان
یکی میان دوهیچ
و دیگری پوچی به دنبال هیچ …
باز هم من میمانم و
تکه ابر انتظار …
یک ایرانی
آذر 86
همجنس گرایان سرنوشتشون با مدفوع و منی و چس گره خورده..
اگه اینطور نیست پس چطوره؟
سلام. مرسي كه به جهنمم سر زدي. لينك پيوندت رو هم به اين وبلاگ تغيير دادم.
سر انجام فسقلی می ماند
مث یه تیکه ابر
در میان پوچی و هیچ
…
بیا سواد یادت بدم
دیوانه .
???????
بابا بیا زیر دیپلم
ايراني عزيز
از ين كه به بيغوله من سر زدي از تو تشكر ميكنم. از دو مطلب بابت شما خوشحالم. اول اينكه خودت را با نام يك ايراني معرفي ميكني و دوم اينكه براي ادبيات فارسي ارزش قايل هستي. موفق و پيروز باشي
من سر و صورت ات را می بوسم
چی قدر دوستت دارم
گل می پاشم زیر پات
بیا